ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پیش از نمود بلبل و پروانه میتپید
افزونترم ز مهر و به هر ذره تن زنم
گردون شرار خویش ز تاب من آفرید
در سینه چمن چو نفس کردم آشیان
یک شاخ نازک از ته خاکم چو نم کشید
سوزم ربود و گفت یکی در برم بایست
لیکن دل ستم زدهی من نیارمید
در تنگنای شاخ بسی پیچ و تاب خورد
تا جوهرم به جلوهگه رنگ و بو رسید
شبنم به راه من گهر آبدار ریخت
خندید صبح و باد صبا گرد من وزید
بلبل ز گل شنید که سوزم ربودهاند
نالید و گفت جامهی هستی گران خرید
وا کرده سینه منت خورشید میکشم
آیا بود که باز بر انگیزد آتشم؟
اقبال لاهوری، پیام مشرق