ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مستی ما خرام ما
گردش بیمقام ما
زندگی دوام ما
دور فلک بکام ما مینگریم و میرویم
جلوهگه شهود را
بتکدهی نمود را
رزم نبود و بود را
کشکمش وجود را
عالم دیر و زود را مینگریم و میرویم
گرمی کار زارها
خامی پخته کارها
تاج و سریر و دارها
خواری شهریارها
بازی روزگارها مینگریم و میرویم
خواجه ز سروری گذشت
بنده ز چاکری گذشت
زاری و قیصری گذشت
دور سکندری گذشت
شیوهی بتگری گذشت مینگریم و میرویم
خاک خموش و در خروش
سست نهاد و سخت کوش
گاه به بزم نا و نوش
گاه جنازهئی بهدوش
میر جهان و سفته گوش مینگریم و میرویم
تو به طلسم چون و چند
عقل تو در گشاد و بند
مثل غزاله در کمند
زار و زبون و دردمند
ما به نشیمن بلند مینگریم و میرویم
پرده چرا ظهور چیست؟
اصل ظلام و نور چیست؟
چشم و دل و شعور چیست؟
فطرت ناصبور چیست؟
این همه نزد و دور چیست مینگریم و میرویم
بیش تو نزد ما کمی
سال تو پیش ما دمی
ای بهکنار تو یمی
ساختهئی به شبنمی
ما به تلاش عالمی مینگریم و میرویم
اقبال لاهوری، پیام مشرق