اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

سرود انجم

هستی ما نظام ما

مستی ما خرام ما

گردش بی‌مقام ما

زندگی دوام ما

دور فلک بکام ما می‌نگریم و می‌رویم

   

جلوه‌گه شهود را

بتکده‌ی نمود را

رزم نبود و بود را

کشکمش وجود را

عالم دیر و زود را می‌نگریم و می‌رویم

   

گرمی کار زارها

خامی پخته کارها

تاج و سریر و دارها

خواری شهریارها

بازی روزگارها می‌نگریم و می‌رویم

   

خواجه ز سروری گذشت

بنده ز چاکری گذشت

زاری و قیصری گذشت

دور سکندری گذشت

شیوه‌ی بت‌گری گذشت می‌نگریم و می‌رویم

   

خاک خموش و در خروش

سست نهاد و سخت کوش

گاه به بزم نا و نوش

گاه جنازه‌ئی به‌دوش

میر جهان و سفته گوش می‌نگریم و می‌رویم

    

تو به طلسم چون و چند

عقل تو در گشاد و بند

مثل غزاله در کمند

زار و زبون و دردمند

ما به نشیمن بلند می‌نگریم و می‌رویم

    

پرده چرا ظهور چیست؟

اصل ظلام و نور چیست؟

چشم و دل و شعور چیست؟

فطرت ناصبور چیست؟

این همه نزد و دور چیست می‌نگریم و می‌رویم

   

بیش تو نزد ما کمی

سال تو پیش ما دمی

ای به‌کنار تو یمی

ساخته‌ئی به شبنمی

ما به تلاش عالمی می‌نگریم و می‌رویم

اقبال لاهوری، پیام مشرق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد