اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

گر به بالینم نیامد بر مزار آمد مرا

گر به بالینم نیامد بر مزار آمد مرا

جانسپاری در رهش آخر به کار آمد مرا

در میان مرگ و هجرانم مخیر کرد عشق

جان به در بردم که مردن اختیار آمد مرا

تا نگه کردم سپاه غمزه ملک دل گرفت

آه از این لشکر که غافل در حصار آمد مرا

چشم مردم را به خواب خوش بشارت‌ها که دوش

قطره‌ی خونی ز چشم اشکبار آمد مرا

بعد مرگ آمد به بالینم، ز جائی وام کن

جانی ای همدم که هنگام نثار آمد مرا

صورت روز قیامت نقش کردم در نظر

بامدادی از شب هجران یار آمد مرا

از سواد دیده‌ی یغما مبر ای آب چشم

کاین غبار از خاک پایی یادگار آمد مرا

شاعر: یغمای جندقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد