اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

شب است!

شب است،

شبی بس تیرگی دمساز با آن؛

به روی شاخ انجیر کهن«وگ‌دار» می‌خواند، به هر دم

خبر می‌آورد طوفان و باران را؛ و من اندیشناکم.

      

شب است،

جهان با آن، چنان

چون مرده ای‌در گور؛

و من اندیشناکم باز:

- اگر باران کند سرریز از هر جای؟

- اگر چون زورقی در آب اندازد جهان را...؟

     

در این تاریکی آور شب

چه اندیشه و لیکن، که چه خواهد بود با ما صبح؟

چو صبح از کوه سر بر کرد، می‌پوشد ازین طوفان رخ آیا صبح؟

شاعر: نیما یوشیج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد