ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سید احمد حسینی متخلص به «هاتفاصفهانی» از شعرای نامی قرن دوازدهم ایران در عهد افشاریه و زندیه است. وی اصالتاً از خانوادهای آذربایجانی(اردوباد آذربایجان) بود ولی در نیمهی اول قرن دوازدهم هجری در اصفهان به دنیا آمد. سید احمد در کودکی به تحصیل علوم قدیمه و از جمله ادبیات فارسی و عربی، طب، منطق و حکمت پرداخت و گذشته از علم طب که در آن تسلط داشت، به یکی از سرآمدان زبان عربی مبدل گشت و اشعاری به زبان عربی سرود. هاتف در جوانی به سرودن شعر پرداخت و در طول زندگی آرام خود از مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین خودداری کرد و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفان مشغول بود. وی در سال ۱۱۹۸ درگذشت.
هاتف اصفهانی شاعری توانا و مسلط به زبان و ادب فارسی بود. وی از سبک شعرای متقدم ایران به ویژه حافظ و سعدی پیروی می کرد و طبع خود را در سرایش تمامی قالبهای شعری اعم از غزل، قصیده و رباعی، ترجیعبند و ترکیببند آزمود. شهرت عمده هاتف به سبب شاهکار بزرگ ادبی او ترجیعبند عرفانی است که در آن هم از حیث حسن ترکیب الفاظ و هم از حیث توصیف معانی داد سخن داده است. وی مرثیههای زیبایی نیز با استفاده از ماده تاریخ(حروف ابجد) در مرگ بزرگان و دوستان خود سرود که این اشعار از ارزش بالایی برخوردارند.
مهمترین اثر باقی مانده از هاتف اصفهانی دیوان اشعار او و چند صد بیت شعر به زبان عربی است.
بخشی از بند اول ترجیعبند معروف هاتف:
ای فـدای تـو هم دل و هم جان
وی نثار رهت هـم این و هـم آن
دل فـدای تو چــون تویی دلبر
جان نثار تو چون تویی جانـان
دل رهـانـدن ز دست تو مشکـل
جـان فشانـدن به پـای تو آسان ...
ساقی آتش پرست و آتش دست
ریخت در ساغر آتش سوزان
چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش
سوخت هم کفر از آن و هم ایمان
مست افتادم و در آن مستی
به زبانی که شرح آن نتوان
این سخــن میشنیـدم از اعضا
همـه حتـی الوریـد و الشـریان
که یکی هست و هیـچ نیست جـز او
وحـده لا اله الاّ هو
هاتف در قم درگذشت و به خاک سپرده شد. بعضى از تذکرهها فوتش را در کاشان و مدفنش را در قم مىدانند.