ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تمثیل، روشی است برای محسوس کردن مفاهیم؛ مثلاً وقتی معلم ریاضی میخواهد مفهوم عدد کسری را توضیح دهد، یک سیب را به چهار قسمت تقسیم میکند تا دانش آموزان مفهوم «یک چهارم» را مشاهده کنند.
در همین نوشته هم من برای واضح شدن مفهوم جملهی اول(تمثیل روشی است برای محسوس کردن مفاهیم) از تمثیل استفاده کردهام.
شاعران برای تجسم دریافتها، کشفها و ذهنیات خود از روش تمثیل استفاده میکنند؛ زیرا برخی از مفاهیم و تجربههای انسانی، بدون تجسم حسی به دشواری قابل درک است.
تمثیل، نوعی تشبیه است اما اغلب از تشبیه، مفصلتر است؛ یعنی عناصر و کلمات متعددی در آن نقش دارند. برخی از تمثیلها با استفاده از پدیدهها و رخدادهای طبیعی ساخته میشود؛ مثلاً:
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
گونهای دیگر از تمثیل، استفاده از حکایتهای رایج است، برای بیان اندیشهی شاعر؛ مثلاً:
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا میآیی ای اقبال پی؟
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست از زانوی تو
گاهی شاعر برای بیان اندیشهاش حکایتی جدید میسازد؛ مانند منطق الطیر عطار که برای بیان مراحل سلوک عرفانی، داستان سفر مرغان و جست و جوی سیمرغ را آفریده است. این حکایتهای تمثیلی افزون بر بهرهی تعلیمی، سرشار از تصاویر شاعرانه و هنری هستند؛ به گونهای که مستقل از خط اصلی داستان و اندیشهی شاعر، قابلیت تأویل و انطباق با حالات و تجربههای درونی انسان را دارند.
تمثیل به این دلیل که مفاهیم ذهنی و گاه دشوار را برای همگان دریافتنی میسازد، وارد زبان گفت و گوی مردم نیز میشود. اغلب ضربالمثلهای رایج در اصل، بیان تمثیلی یک تجربهاند و بسیاری از آنها از میان سرودههای شاعران به زبان مردم راه یافتهاند؛ مثلاً:
زلیخا گفتن و یوسف شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
تمثیل در شعر گاهی در یک بیت شکل میگیرد. در یک مصراع، اندیشه و مدعای شاعر مطرح میشود و در مصراع دیگر، معادل حسی آن میآید:
در کوی تو مشهورم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
گاهی در مصراع نخست، تصویر حسی و تمثیلی بیان میشود و در مصراع بعد اندیشهی شاعر میآید:
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست
این شیوهی برابر نهادن مفاهیم ذهنی و تصاویر محسوس، یکی از روشهای اصلی شاعران سبک هندی است که به آن اسلوب معادله و یا روش مدعا مثل میگویند.
بسیاری از بیتهای مشهور سبک هندی با همین اسلوب سروده شده است. چند نمونه را میخوانیم:
وضع زمانه قابل دیدن دوباره نیست
رو پس نکرد هر که از این خاکدان گذشت
***
در کمال فقر چشم اغنیا بر دست ماست
هر کجا دیدیم آب از جو به دریا میرود
***
پشه با شب زندهداری خون مردم میخورد
زینهار از زاهد شب زندهدار اندیشه کن
اسماعیل امینی- روزنامه اطلاعات