اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

روز و شب خون جگر می‌خورم از درد جدایی

روز و شب خون جگر می‌خورم از درد جدایی

ناگوار است به من زندگی، ای مرگ کجایی

چون به پایان نرسد محنت هجر از شب وصلم

کاش از مرگ به پایان رسدم روز جدایی

چاره‌ی درد جدایی تویی ای مرگ چه باشد

اگر از کار فرو بسته‌ی من عقده گشایی

هر شبم وعده‌دهی کایم و من در سر راهت

تا سحر چشم به ره مانم و دانم که نیایی

که گذارد که به خلوتگه آن شاه برآیم

من که در کوچه‌ی او ره ندهندم به گدایی

ربط ما و تو نهان تا به کی از بیم رقیبان

گو بداند همه کس ما ز توییم و تو ز مایی

بسته‌ی کاکل و زلف تو بود هاتف و خواهد

نه از آن قید خلاصی نه ازین دام رهایی

هاتف اصفهانی

نظرات 1 + ارسال نظر
سنبلی 2 آبان 1390 ساعت 11:51 http://sonboli.blogfa.com

درود بر شما.وب زیبایی داریدومن هم تورک هستم در صورتی که تمایل به تبادل لینک دارید ما رو با نام با ما سرگرم شوید لینک کنید و اطلاع دهید با چه نامی شما رو لینک کنم.موفق باشیدو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد