ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست کار ایران با خداست
مذهب شاهنشه ایران ز مذهب ها جداست کار ایران با خداست
شاه مست و شیخ مست و شحنه مست و میر مست مملکت رفته ز دست
هر دم از دستانِ مستان فتنه و غوغا به پاست کار ایران با خداست
مملکت کشتی، حوادث بحر و استبداد خَس ناخدا عدل است و بس
کار پاس کشتی و کشتی نشین با ناخداست کار ایران با خداست
پادشه خود را مسلمان خواند و سازد تباه خون جمعی بی گناه
ای مسلمانان در اسلام این ستم ها کی رواست؟ کار ایران با خداست
باش تا خود سوی ری تازد ز آذربایجان حضرت ستّارخان
آن که توپش قلعه کوب و خنجرش کشور گشاست کار ایران با خداست
باش تا بیرون ز رشت آید سپهدار سترگ فرّ دادار بزرگ
آن که گیلان ز اهتمامش رشک اقلیم بقاست کار ایران با خداست
باش تا از اصفهان صمصام حق گردد پدید نامِ حق گردد پدید
تا ببینیم آن که سر ز احکام حق پیچد کجاست؟ کار ایران با خداست
خاک ایران، بوم و برزن از تمدن خورد آب جز خراسان خراب
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست کار ایران با خداست
ملک الشعرای بهار