شیرین ترین تلخ ممکن


یادداشتی در مورد شعر و شخصیت استاد عاصم اردبیلی

بعضاً  ائله منی اینجیدیر حیات

گونشده گوزومه، آنجاق تار گلیر

اوزوم سئون کیمی اولانمیاندا

داها یاشاماقدا منه عار گلیر

هر شاعر ، ادیب ، سخنور و علاقمند شعر و ادبیاتی  در سطح دارالارشاد اردبیل و حتی در سطح ملی، با استاد عاصم اردبیلی و اشعار پر مغز و سروده شده از سرِ دردش ، آشنایی دارد ، عاصم را می توان از یک منظر شاعر درد نامید ، شاعری که انگار انفجاری درون سینه اش زندانی است و به نظر نگارنده ؛ هنوز هم که هنوز است این انفجار متراکم بصورت کامل ،آزاد نشده است

صفات بغض مرا فرصت بروز دهید

درون سینه من انفجار زندانی است

عاصم به راستی هنرمند است اما هنرمندان نیز اقسام مختلفی دارند « هنر تجلی احساسات نیرومندی است که انسان آنرا تجربه کرده است »

و فعالیت هنری یعنی: انسان،  احساسی را که قبلاً تجربه کرده است در خود بیدار کند و با بر انگیختن آن بوسیله حرکات ، اشارات ، خطها ، رنگها، بازیها، صدا و کلمات به نحوی که دیگران نیز بتوانند همان احساس را تجربه کنند ،آنرا به سایرین انتقال دهد .

و به قول بتهوون «هیچ چیز بهتر از آن نیست که آدمی به نور حقیقت دست یابد و آنرا بوسیله آیینه هنر به همنوع خود بتاباند»

از گفته ها و نوشته های بزرگان عرصه تئوریک هنر و ادبیات،  چنین بر می آید که برای یک هنرمند دو ویژگی،  در کنار ویژگی های متعدد دیگر بسیار لازم و ضروریست ، یکی آنکه هنرمند باید برای دیدن حقیقت توان و چشم بصریت داشته باشد و دیگر آنکه برای تاباندن نور آن حقیقت، به همنوعان خود آیینه ای بنام هنر داشته باشد ، لیکن برخی از هنرمندان در شرایطی قرار می گیرند که زیبایی ها را به نمایش می گذارند و تلاش و شکایتشان بخاطر عدم توجه یا کم توجهی مردم به این زیبایی هاست و گاه هنرمند به حقیقتی تلخ دست می یابد و مکاشفه خود را به دیگران می تاباند هر چند که تلخ باشد و چشمانشان را بسوزاند ، و این رسالت هنرمند است

هنرمند، گاهی مجبور است واقعیت های تلخ را چنان نشان دهد که تغییر آن اجتناب ناپذیر به نظر آید و عاصم از این نوع هنرمندان است،

عاصم، خود را،  زندگی کرده است ، خود را نوشته است و خود را سروده است ، او زیبایی های موجود در زندگی و طبیعت را انکار نمی کند اما فاصله بین واقعیت و حقیقت یا همان فاصله آنچه که هست با آنچه که باید باشد، او را آزار می دهد او از شاعرانی نیست که در ساحل بنشیند و از معاشقه امواج با سنگهای سخره ، بنویسد (هر چند که اعتراض به عدم توجه مردم به چنین زیبایی هایی نیزدر زمره رسالت هنر و هنرمند است)؛ عاصم اگر در ساحل بنشید اولین چیزی که چشمش را می رباید غرق شدن انسانی دردریا و بی توجهی مردمی که کنار ساحل به عیش نشسته اند، می باشد و یقین همنوا با یوشیج فریاد می زند :

آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید

یکنفر اینجا، دارد می سپارد جان

باید اذعان داشت هر چند که عاصم ، در اکثر قوالب شعری و موضوعات ادبی و عرفانی و اجتماعی و حتی در زمینه طنز شاهکارهایی دارد اما او شاعر تلخی است و شعرش شیرین ترین تلخ ممکن ،و حق هم دارد چراکه «اَلدُّنیا سِجنُ الموُمِن»

و به قول شهریار :

حق حیات یوخ داها بیزلره ، چوخ بویوک باشی

زندامیزدا حقّیمیز، بیر باجا تاپساق تاماشا

او از دوری انسانهای مدرن از هویت خویش، از اعواج فرهنگی، بخاطر بیداد تمدن مدرن، بخاطر قریب الوقوع بودن اضمحلال فراروایت های مقدس، بخاطر نزدیکی بیابان شدن جنگل ، بخاطر زاییده شدن وحشت از پنجره های بی چارچوب، بخاطر بی داد و استبداد ارّه های هزار دندانه می نالد و به اتحاد درختانِ امید از دست داده جنگل دل می بندد

عاصم نمی تواند، شگفت زدگی خود را از پارادوکس موجود در رفتار و کردار و افکار انسان معاصر، پنهان کند

یئنی تمدونون میوه لرینده ن

آنا وطنیمین پایی چوخ اولدو

ترقّی عصری نین برکتینده ن

انسانلار الیله اینسان یوخ اولدو

 

انیشتن ایسته دی آتم گوجیله

اینسانی ، ظلماتدان ایشیقا چکسین

شیطانلار ایستگی تکجه بو اولدو

یئر اوزونه نفاقین توخومون اکسین

 

گویده ن حیوانلارا یونجا توکنلر

اینسانی آیاقدان سالان اولدولار

بشرحقوقونا قانون یازانلار

بالانی آنادان آلان اولدولار

عاصم شاعر دلگرفته ایست... چون انسانی در سطح مانده و سطحی نگر نیست،  او نمی تواند به قافیه و ردیف و اوزان عروضی و هجا و صور خیال و صنایع و بدایع ادبی ، دل خوش کند او در راه رسیدن به مقصد، شیفته مرکب نمی شود ، بلکه از مرکب شعر و خیال برای رسیدن به مقصد بهره می گیرد و هراز گاهی از آن بعنوان مسکّن آلام و دردهایی که خداوندگارِ آگاهی و همان عاصم آفرین ، به او داده است سود می جوید ،همین

نیسگیللر آلاندا آریا منی

گورموشم اولدوزلار چاغیریر منی

زهره نین سازی نین یانیقلی سسی

سیلیبدیر کونلومده ن دردی محنی

 

بورجلیام خیالا دونیالار قده ر

منه هر زاد وئریب بیر زاد آلماییب

کونلوم چکن قده ر گزدیریب منی

گینه ده آیاقدان منی سالماییب

عاصم دلی پر درد دارد من او را شاعر درد می نامم و شعرش را آیینه درد، اما گویی شانه های شعر توان کشیدن بار غم دل عاصم را ندارد از آنجا که خداوند دری به رویش گشوده است و حقایقی را برایش ارزانی داشته است که، شکاف بین آن حقیقت های عظیم با واقعیت های حقیر ما را،  شعر، پر نمی کند اما با این حال چون شعر عاصم از دل برمی خیزد لاجرم بر دل می نشیند

اوره کده ن چیخماسا شاعرین سوزو

اوره کلر قولاغی دینله مز اونو

شعر گیه بیلر ابهام پالتاری

آنجاق گییه بیلمز خیانت دونو

شعر و قلم عاصم ، هیچوقت لباس خیانت به تن نکرده است چراکه شعر برای عاصم مرکب است ، مقصد نیست ، و عاصم از این مرکب استفاده های متعددی می کند گاه اندیشه های به ظاهر طنز خود را سوار بر این مرکب می کند تا شاید، خنده ای توام با اشک، مخاطبانش را بیدار کند ، گاه از این مرکب برای بیان دردهای جامعه خویش و آلام هستی استفاده می کند

 و گاه از این مرکب برای رسیدن به  خاک خیمه گاه خورشید بهره می گیرد و چنان هیئت های حسینی را با علامت های پرچم دنبال می کند که گویی بر هیئت های مجنون ، زنجیر می برند

و در دامان حسین(ع) می آویزد ، حسینی که بی شک سلیمان (ع)، حسرت سپاه اندک او را خواهد خورد و نوح در مقابلش کشتی خود رابه  حراج خواهد گذاشت

 

محمد سیمزاری

6/آذر/1392

منتشر شد...

جدیدترین اثر استاد عاصم اردبیلی با عنوان ال مندن اتک سندن منتشر شد.

استاندار جدید اردبیل به عیادت استاد عاصم اردبیلی رفت

در حرکتی مطلوب و قابل تقدیر با دیدگاه فرهنگی، استاندار اردبیل به دیدار استاد پرویز عاصم کفاش رفت.

خبرگزاری فارس: استاندار اردبیل به عیادت عاصم اردبیلی رفت

به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، به نقل از روابط عمومی استانداری اردبیل، در این دیدار صمیمی که تنی چند از مدیران کل ستادی استانداری نیز حضور داشتند، استاندار اردبیل با قدردانی از خدمات چندین ساله وی در حوزه فرهنگ و آموزش و پرورش، پیشکسوتان فرهنگی را جزو سرمایه‌های معنوی و ارزشمند استان دانست و اظهار داشت: زیربنایی بودن حوزه فرهنگ، آموزش و تأثیر عمیق معلمان در شکل‌گیری شخصیت متعلمان حساسیت فعالیت در این حوزه را نمایان می‌سازد.

مجید خدابخش در بخش دیگری از سخنان خود از پرویز عاصم به عنوان شاعری توانا و دلسوز یاد کرد و از درگاه حضرت حق برای این شاعر توانای اردبیلی سلامتی کامل مسئلت کرد.

دیدار امام جمعه اردبیل از شاعر حسینی استاد عاصم اردبیلی


عشق به سیدالشهدا (ع) سرمایه معنوی جامعه است

امام جمعه اردبیل گفت: عشق به ساحت سیدالشهدا (ع) سرمایه معنوی و بی‌بدیل جامعه ارزشی ما به شمار می‌رود.

به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، حجت‌الاسلام سید حسن عاملی عصر امروز به همراهی استاندار اردبیل در دیدار با پیر غلام حسینی و شاعر نام آشنای اردبیل پرویز عاصم اظهار داشت: عشق و ارادت مثال زدنی مردم ما به ساحت سید شهیدان و سرور آزادگان جهان، سرمایه‌ای جاودانی و پر افتخار برای مردم و جامعه ماست.

وی تصریح کرد: دلیل عزت شهدای ما اقتدا کردن به سیره امام حسین (ع) بوده و این شکوه و سرافرازی در طول تاریخ ماندگار است.

عاملی در بخش دیگری از سخنان خود رسالت پیر غلامان حسینی در صیانت از مکتب غنی علوی را رسالتی سنگین و دشوار برشمرد و خاطر نشان کرد: تاریخ نشان داده که در هر عرصه‌ای که رفتارهای جامعه مبتنی بر سیره تابناک امام حسین (ع) بوده عزت و سربلندی برای کشور و استان ولایی ما رقم خورده است.

به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، در ادامه این دیدار حجت‌الاسلام عاملی و استاندار اردبیل با حضور در منزل بزرگ شاعر استان پرویز عاصم از وی نیز عیادت کردند.

در این دیدار صمیمی استاندار اردبیل با اشاره به ارزش و جایگاه فعالان فرهنگی در استان اردبیل، از استاد عاصم اردبیلی به عنوان یکی از شاعران توانا و محبوب اردبیل یاد کرد و گفت: اشعار پرمحتوا و سازنده شعرای ما یقیناً حسنه‌ای جاری برای آنان است.

ای نازنین اول جه گلیب من ده ن آل منی
بیرگون ساتاندا ایسته دیگون حاله سال منی
هجران نوالی نی کیمی قیمت ده یونگولـــم
گوستر محبتین ســـورا بیرعمر چال منی
سینمده چئوریلیب زهره ایچدیگیم سودا
ازبس چکیب دی چارمیخا بوش قیل وقال منی
گاه بال کیمین شیرین دی دادیم گاه زهرکیمین
بئش دیقه امتحان ائله داد دال با دال منی
توشدوم غزل خیالینه دلداری اوخشایام
دردین الینده ن آلمادی آنجاق خیال منی
ائل ده ن گوزوم سوزآچدی دیلیم سوسدی دینمه دی
کورلاردا حق واربیله یوردومدا لال منی
من بیرقوشام اسارت ، اولوم حکمودور منه
یوخ فرقی آل جانیم یادا زندانه سال منی
سوردوم خیال آتین باغا حال آختاریب تاپام
آت هورکدی ایت یوگوردی یئره چالدی حال منی
شعریمده ایسته دیم قالا ایمن ده مال داوار
بیلمه ام نه اولدو ووردو داوار یولدو مال منی
من بیرموتال چی ییت سوزو آتدیم ایت آغزینا
کئفلندی ایت قودوز کیمی قاپدی موتال منی
گیردیم آیی لا بیر چووالا چنگه لشمه گه
حیوان کی یوخ بودارلادی یول سوز چوال منی
گئتدیم کمال اهلینه دستانی سئوله یه ام
یئتمیش یاشیمدا بیلدی کمال اهلی کال منی
گلدیم شعر یغینجاسینا فیض کسب ائده م
گوردوم ائدیرله آلت جنگ وجدال منی
گئتدیم عزا محافیلینه مطلب آلماقا
مومن لر ائتدی خولی یه شمره مثال منی
گاه ایسته دیم کی قاره یه آق سئوله یم ولی
بیلیدم کی آغلارائتمه یه جک لر حلال منی
ظنیم بو ایدی دوستا افندی حطاب ائده م
گوردوم چتین باغیشلایا تورگوت اوزال منی
بیریول دا کونلوم ایسته دی کو ک ده ن عرب له نم
گوردوم ائلیم ده ن آیری سالار انفعال منی
وئردیم بو پیرتداشیق سوزومو تارچی سیزلایا
تارتوشدو تیرتیرا داشا باسدی قاوال منی
دوستوم سوروشدو شعرده ن عاصم نه تاپموسان؟
دردا جوابیم اولمادی بوغدی سئوال منی
واقتسیز خوروزکیمین منی سوزبانلادیر اودور
یئرسیز دئیل کی دانلایا اهل وعیال منی
من قافیه گزنده چاپان چاپدی یوردومو
وئردیم خارال خارال پولو تاپسین مارال منی
آنجاق مارال دا دوزمه دی فقرین فشارینا
آتدی یامان زامان دا اوزیباجمال منی
نشرائیله دیم بوسوزلری حشمت لی ائل لره
ائل لرده ائتدی شاعر صاحب مدال منی
من یازدیم ائل بگندی سوزوم دوشدو دیل لره
سالدی ایاقدان هجرده ن آرتیق وصال منی
کس لرسوزونده داغ کیمی بویلاندی سوزلریم
ناکس ایاغی آلتدا خیال ائتدی نال منی
عاصم ائلین دینن دیلی دیر ساخلا حورمتین
نال آرزیسین بوراخ ائله بوینوندا شال منی

نه ائتمه‌لی‌ام؟

من ایستیره‌م اوزومو آغلایام نه ائتمه‌لی‌ام؟

اولن دیلک‌لره یاس ساخلایام نه ائتمه‌لی‌ام؟

من ایستیره‌م کوزه ریب اودکیمین کول اولسامدا

قارانلیقین اوره‌گین داغلایام نه ائتمه‌لی‌ام

چوخ ایستیره‌م قوناقیم اولسا شعریمین پری‌سی

قیزیل غزل قولونا باغلایام نه ائتمه‌لی‌ام

من ایستیره‌م سویو چاتدیرماغا یارین باغینا

جوشوب شلاله کیمین چاغلایام نه ائتمه‌لی‌ام

منیم ده اوخشاماغا محتشم دیاریم وار

صفالی باغچالی‌یام باغلی‌یام نه ائتمه‌لی‌ام

اوزوم‌ده یاسلی گوزوم‌ده سوزوم‌ده شعریم‌ده

آچیق دئیم ساوالان داغلی‌یام نه ائتمه‌لی‌ام

... و ایستیره‌م نه عطا اولسا عاصمه ائل ده‌ن

سیزه‌ده بیر نئچه پای ساخلایام نه ائتمه‌لی‌ام؟

عاصم اردبیلی

شعری از استادعاصم اردبیلی در باره ی فساد سه هزار میلیاردی

اوغرو منظومه سی

 

بیر اوغرو گلیب هرنه دئسن وار اونا قابی

حیرت ده قویوب هم منی هم شیخ ایله شابی

بال گورسه دویونجاق اونو بارماقلایاجاقدیر

بارداقه توکوب ایچمه لی دیر گورسه دوشابی

چوخ دان چوخا آزدان ازا قانع دی ایشینده

مشکل وئره ال ده ن بئله بیر کار ثوابی

انصافلی دی خوف وخطری هاممیا بیردیر

بیرنمره الار مدرسه ده مهر وعتابی

بو اوغرو نه تاجردی نه قاضی نه وزیر دیر

آج قالماقین اوستن دی ایاب ابله ذهابی

ایش سیزدی ولی اهل وعیالین دیشی واردی

دیش لیک دیله یه ن اولادینا یوخدو جوابی

بو اوغرو اوزونده ن آجا حاشا تله قورسون

توخ اوغرویا همیانیده وار بندو طنابی

بیر اوغروداوارظاهری خوش رتبه سی والا

دنیا منیم اولسون دی اونون جمله عذابی

چیرکین لیگی نین اورتوب اوزون جامه ی الوان

بیر قورخولو موجود ایدی رد اولسا نقابی

یای گلسه گوزه ل یایلاقی ساحل قیراغین دا

قیش اولسا بوران اینجیده بیلمز اوجنابی

گوندوز نازینا مشتری دی میز ریاست

صونسوز گئجه لرده پر قواوسته دی خوابی

قوللوقچوسونون دائم ایپک دستمال الینده

ماستونچوسونون شیش ده مهیادی کبابی

نیسگیل کوکونو قازمادا مانقال ماشا حاضر

گر نشئه نی تخت ائیله مه سه باده نابی

 دولت حقوقون دا او داوام یوخ اوده بیلسین

بئش گون بو گئنیش لیک ده حساب ایله کتابی

ناچار سالیب دیر اله بیر حکم بو اوغرو

قادر دی اگر بیرگئجه ده چاپسا سرابی

چون قافیه جکم ایله سراب دان آد آپاردیم

حتما قلمین شاکی یه کافی دی جوابی

مینسه دالووا بیزله یه جک مقصده چاتسین

مینسون دالینا چاپمالی دی خوشدو رکابی

مسجدده تمرد ائله مز اهل نمازه

میخانه ده ضایع ائله مز دور شرابی

هر کس دئیه بیلمز قاشون اوستون ده گوزون وار

الا او کی اوندان قازانیب رنگ ولعابی

بو اوغرویا کیم اوغرو دئسه باشی خطرده

او اوغرو همان اوغرو فلانی دی شهرده

بیر شهرده کی اوغروسونون یوخدو چیخاری

اول شهرده اولدوز سایاراق گوزله مه یاری

گئج گلمه سینه اینجیمه تئز گلسه یقین بیل

ائل لر آرا حیثیتووی قونشون آپاری

باخ اوغرویا عبرت ائله ؛ خالقین شهرینده

اوچ مین دونه میلیارد تومن چکدی یوخاری

نه دوشدو خاما بئل بوخونو قددی بوکولدو

نه ذره جه ائل لر آرا اسکیلدی وقاری

یخچالی قویوب چیگن اینه امما بیزیم اوغرو

هم دورگونو یئل لندی  همی قیردی داماری

اونلار بئجره ن اوغرو تورونتوی دا توی ائتدی

بیزلر بئجره ن اوغرو گئدیب گزدی نیاری

دریا پولا یئر وئردی او اوغرو بالا کیف ده

امما بونون اون مین تومن این دوتمادی گاری

او کندی چاپان چاغ دا گئدیب کاتدانی گوردو

بو بیر کئچی کتده ن گوتوروب اولدو فراری

او ال ده چراغ ایسته دیگین سئچدی آپاردی

بو بیر دریز اوتدان اوتوری یاخدی فناری

او خلقی سویوب بای بای ایلان چیخدی وطن ده ن

بو قارنی نین اوستونده گئدیر دوستاغا ساری

اوخشاتدی اونون قیش گئجه سین یازه اوغورلوق

بو اوغرویا بیر آن دا خزان ائتدی بهاری

گئت اوغرودا اولسون ائله بیر اوغرو اول ائل لر

قربان ائده لر هیکل اینه دارونداری

بیر اوغرونو مامورایله گوردوم کوچه میزده

قولباق بیر الینده اوبیری ال ده بخاری

زاغ زاغ بدنی تیتره مه ده شاخدا اونون ده

آرنین دا خجالت تری اوزده ن یئره جاری

سوردوم نه خطا چرتیب الینده ن بو اسیرین

آیدین منه ذکر ائیله سنی حضرت باری

تیکدی ائله گوز هیکلیمه باش دان ایاقه

بیر اووچو دو ات داش ائله یر سان کی شکاری

چیمخیردی تبخترله منه: کور کی دگیل سن

آیا بوبخاری ده ن آغیر مدرک کاری

گوردوم نه بخاری کی تداعی ائدیر آنجاق

تهران دا قجر عصری نی مسکوودا تزاری

گوزلرده ن ایراق چون کی چیخیب آشغال ایچین ده ن

پارتداق پامادورلان بزه نیب جسم نزاری

ماموره دئدیم کور دگیل ام وئرسن اجازه

ثابت ائده بیل له م کی اوتوزدون بو قماری

گر اوغرو دوتورسان بو یازیق دوغرو دی سن ده ن

اینجیتمه داریخدیرما بو زاری سنی تاری

گر حکم وارون آج دوتاسان وقتی یوباتما

دوستاق دا آپار میل ائله یه بلکه ناهاری

احسن بئله ماموره کی بوشان لی شهرده

هوش باشدا جیمیز بانددان آرتیق دی عیاری

بیرده یئری اولسا او عزیز قاضی یه عرض ائت

دورونده کی توخ اوغرولارین یوخدو شماری

مال میدانی نین اوغروسونا بیر کئچی بسدیر

لعنت لیگ ائده  حشره کیمین ایل وتباری

گئت قصرلرین ایچره گزیش اوغرونو بلکه

منصور کیمین شوط ائده سن چ.به ی داری

یوخ سهو ائله دیم حقی اونود( عاصمه ) باخما

بیر عومردی چیگن اینده گزیر سنگ مزاری

قوی عومرو ووروبدور باشا بئش گون ده دئینسه

تا گلسه اجل جامی اونون جانینه ساری

عکسی از پشت صحنه ی فیلم ائل شاعری

03350227424020107725.jpg

استاد عاصم اردبیلی ، استاد ودود موذن و کارگردان فیلم،بهنام مالک پور

با الهام از شعر استاد عاصم اردبیلی فیلم مستند (شیخ ممد)ساخته شد.

 فیلم مستند شیخ ممد با الهام از شعر ایکینجی بهلول استاد عاصم اردبیلی به کارگردانی

بهنام مالک پور ساخته شد.

در این فیلم که به زندگی میرزا محمد زاهدی آقازاده پرداخت شده اساتیدی چون عاصم اردبیلی،

ودود موذن، احمد پروستان وجمعی از اهالی شهراردبیل حضور دارند.

دیگرعوامل این فیلم عبارت است از:تصویربردار:سیدجعفرسید صدری،تدوین:مهیار حسین وند ،موسیقی:وفا ابریشمی ،طراح صحنه: لیلا نوروزی ، دستیار کارگردان:افشین ذاکر، مدیر تولید:شهرام عبدی

خلاصه فیلم:

حکایت است روزی در زمان استبداد شاهنشاهی افسر درجه داری سیلی بر گوش شیخ ممد نواخته ونقش بر زمینش کرده ، شیخ از جای خود برخاسته و به او می گوید که پروردگار من با این همه ستاره در آسمان مرا نمی زند ولی تو با دو ستاره بر دوشت مرا می زنی.

ایکینجی بهلول

گئجه نی صوبح ائیله ییب دیر , چیخیب ائودن , آلاتوردان , یازیق اینسان , چوخ هراسان , گینه بو شهریمیزین بهلولی یارب, باشینی تیکمیش اشاقه, قوتین سالمیش ایاقه, کورکی چیگنینده, همان کورکی کی, گوندوزلرینین پالتاری, آمما گئجه لر یورقانی اولموش, سانکی شیرین جانی اولموش, گئدیر آنجاق هایانا, کیم نه بیلیر هئچ دئمگ اولماز, او کی هر کسله دانیشماز, او اگر کوسسه باریشماز, مال دونیایه ساریشماز, اونا دونیاده یانان یوخ, اورگینده قالانان دردی قانان یوخ, بیر نفر یاده سالان یوخ, هاینیا بیر ده قالان یوخ.
او بیر اینسان دی پوزولموش آدی اینسانلار ایچیندن, دیری دیر آمما اولوبدور, همی آجدیر, همی توخدور, باخیشی زهرلی اوخدور, همی واردیر همی یوخدور, دئیی سن واردیر, هانی دفتر آماریده آدی, هانی قندیله نباتی, هانی یاغی, هانی یانماغه چراغی, هانی بس ایستی اوتاقی, هانی آروادی اوشاقی, نییه بس کوردی اوجاقی!
وارسانیرسان, دءگوروم ایستیه کوچ ائیلیه بیر گون بو جهاندان او جهانه, باشی نین اوستده او گون آغلیاجاقسان؟اونا یاس ساخلیاجاقسان؟باجی وار باشینی یولسون؟دوستی وار گوزلری دولسون, بالا وار گول کیمی سولسون؟آتا واردیر اره ییب شام کیمی هجرینده سو اولسون؟او بیر اینساندی بئزیکمیش هامی اینسانلار الیندن, بیر نفر اینجی یه, حاشا نه الیندن نه دیلیندن, گئری توشموش اوز ائلیندن, آتالاردان, بابالاردان, بیز اوچون یاخشی نشاندیر, اوزو بهلول زماندیر, سوزلریندنده عیاندیر, ده لی دیر پالتاری جیرماز, ده لی دیر باشه چیغیرماز, ده لی دیر بیر کسی وورماز, دهلی دیر آمما تاری لان توخونان رشته نی قیرماز, آمما گاهدان تاریا شیلتاق ائدر خیردا اوشاق تک, پنیرین قارقا آپارسا, یا اوشاقلار داشا باسسا, اوزو بیگلر اله سالسا, اوندادیر ترسه باخار ماوی سمایه, ترپه نیر دیل دوداقی آمما سسی آشکارا چیخماز.
نئجه کی بیر دونه آخشام چاغی من ناظر بیر صحنه سی اولدوم, آز قالیردی که بیزیم انقلابین شانلی آغاجی بارا دولسون, گونش آچسین, ایشیقین عالمه ساچسین, آغ گویرچین قفسین سیندیراراق قول قاناد آچسین, کی بیر افسر بئله بیر دردلی بیر اینسانی غضب سیلی سینه بیر گئجه مهمان ائله دی, بلی دونیا بئله دی, بئله بیر قورقو کی ایللر بویو ائیلردی بیزلره شاهلار نظامیندا, زورلی زورسیز آیامیندا, باج آلانلار اینامیندا, حقه باطل دئیوبن باطلی حق جلوه وئرنلر, اوزو قورد آمما قویون پالتاری خلق ایچره گیه نلر, قونشوسی آج یاتوبن اوزلری بئش وعده ییه نلر, مرده نامرد دییه نلر, بئله بیر قورقونو ائتمیشدیله بو ملته حاکم, نه عدالت!نه محاکم! اونا بیر سیلی ووروب قهریله بیچاره ییخیلدی, اوره گیم یاندی سیخیلدی, دوردو یئردن آیاغا کورکونو اوز چیگنینه سالدی, اونا بیر سوز دیوبن هامی نین آرامینی آۀدی, دردی درد اوسته قالاندی, دای سکوت ائیله مییب نوطقه گلیب صبری تالاندی, دئدی یئر گویده یالاندی؟
سیل گوزون باخ گیله دیقتله گویه, گور نه گورورسن, باخ گور اولدوزلاری خلق ائیله ین آللاه نه نه سئویر, سن نه سئویرسن؟او قارانلیق گئجه ده نور ساچاندی, باغلی یوللاری آچاندی, گونشین آۀ یاناقی پارلیر اوفوقلرده آچاندی, داها ظولمات دا قاچاندی, اوقدر اولدوزا صاحب منی دوگمور, ایکی اولدوزلا دوگورسن؟بونه ایشلردی گورورسن, بو نه دونیا دی سئویر سن, نه چوره کدیر کی یئییرسن, بونو سن بیلمه لی سن هر الین اوستونده بیر ال وار, هامی معلوله علل وار, هر عمارت کی اونو ظلم الی تیکدی, اونا آخر ده خلل وار, دوز یولوندان سن آزیب سان, اوزووه گور قازیبسان, نه قدر قدرتون اولسا, گینه مندنده یازیق سان, یازیق اینسان!اولدوزون سهل دی باشوندا مرصع تاجون اولسا, میللتی سویماقا مینلر باج آلان لیلاجون اولسا, زور دئییب وورماقا سینسیتمگه من تک آجون اولسا, قالانان نفرتیمیز سینه ده فریاد اولاندا, سسی دونیایه دولاندا, دوشمانین دا من دیوانه کیمین رنگی سولاندا, آییلارسان نه آییلماق, او آییلماق هئچه دگمز.
سوزومو قیسساتمالیام اوستونو چیرپیب یولا دوشدو, آمما لاپدان دایانیب توتدو اوزون افسره ساری, بیر گوزل شعریله آلدی هامی نین صبر و قراری, سانکی بیر قارتالیدی چیگنینه چالمیشدی شکاری دئدی :
« تقدیر و قضا قوت بازوئیله دونمز / بلی, بیر شمع کی حقدن یانا هئچ بادیله سونمز »
منده سوز دفترینی باغلایاراق گئتمه لی اولدوم, سیزه فاش ائتمه لی اولدوم, کی منیم شعریمین انگیزه سی شیخ ممدیمیز, بهلول ثانی, او وداع ائتدی جهانی, آختاریب تاپدی بقانی, عومرونون سون چاغی چیگنینده اولان کورک جیریلدی, اونو دلبسته ائدن وارلیقا تک رشته قیریلدی, حق دانیشدی اودو بو شهریده دیوانه ساییلدی, خیردا بیر داخما اونا خانه و کاشانه ساییلدی , اوزو اینسان, ولی اینسانلیغا بیگانه ساییلدی, اغنیا پول گوجونه دهریده فرزانه ساییلدی, باده ی حق دن ایچن لایق میخانه ساییلدی, عارفین عرفی خطا, عالم عرفانه ساییلدی, زاهدین صدق دیلی ریبیله هم خانه ساییلدی, شاعرین شعری خلاف ائتدیگی پیمانه ساییلدی, فاسقین فسقی نه دن همت مردانه ساییلدی؟یوخ تعجب یئری « عاصم » کی طبیعت قوروشوندا, گنج پنهانه مکان گوشه ویرانه ساییلدی.