اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

خدنگی ز کمان جست

ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست

بر سینه چنان خورد که از جوشنِ جان جست

این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی

این فتنه دگر چیست که از خوابِ گران جست

من بودم و دل بود و کناری و فراغی

این عشق کجا بود که ناگه به میان جست

در جرگه‌ی او گردن جان بست به فِتراک

هر صید که از قید کمندِ دگران جست

گردن بنِه ای بسته‌ی زنجیر محبّت

کز زحمت این بند به کوشش نتوان جست

گفتم که مگر پاسِ تفِ سینه توان داشت

حرفی به زبان آمد و آتش ز دهان جست

وحشی مِی منصور به جام است مخور هان

ناگاه شدی بی‌خود و حرفی ز زبان جَست

شعر: وحشی بافقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد