اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

مشرق و آیینه

ای پاره‌های زخم فراوان به پیکرت

ما را ببر به مشرق آیینه گسترت

خون از نگاه تشنه‌ی گل شعله می‌کشد

داغ است بی‌قراری گل‌های پرپرت

با من بگو چگونه در آن «برزخ کبود»

دیدند زینبیّ و نکردند باورت؟!

من از گلوی رود شنیدم که آفتاب

می‌سوزد از خجالت دست برادرت

یک کوفه می‌دوم، به صدایت نمی‌رسم

یعنی شکسته‌اند دو بال کبوترت

ما را ببخش، ما که در آنجا نبوده‌ایم

ای امتداد زخم، به پهلوی مادرت!

شاعر: محسن احمدی

نظرات 2 + ارسال نظر
ایمانی 29 آذر 1393 ساعت 10:14

این شعر بسیار عالیست ، خدا شاعر عزیز را حفظ فرماید .بنده مداح اهلبیت هستم ساکن مشکین شهر شماره تماس اینجانب 09143536159 .کاظم ایمانی

رسول 9 بهمن 1393 ساعت 19:06

احسنت . احسنت . شعر خوبی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد