اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

اشک وِداع!

گریه کن ای دل که دوست، از بر ما می‌رود

وای که از باغ عشق عطر وفا می‌رود

زآنکه دلِ تنگ ما جای «دو» شادی نبود

تا ز در آمد «سهیل» و «سها» می‌رود

گر چه ز چشمم رود همره اشک وَداع

مهر عزیزان کجا از دل ما می‌رود؟

خانه‌ی دلتنگ ما تشنه‌ی آوای اوست

آه، که از این سرا، نغمه سرا می‌رود

باغ دل ما از او لطف و صفا می‌گرفت

حیف کزین بوستان، لطف و صفا می‌رود

گرچه به ما هر نفس لطف خدا می‌رسد

از سرمان سایه‌ی لطف خدا می‌رود

می‌رود اما دلش، ساز وطن می‌زند

این نگران را نگر، رو به قفا می‌رود

آب و گلش در حضر، جان و دلش در سفر

عاشق آشفته حال، دل به دو جا می‌رود

لحظه‌ی به‌درود خویش تا نزند آتشم-

با دل اندهگین «شادنما» می‌رود!

تا که بگردد بلا از قد و بالای او

بر لب بی‌خنده‌ام ذکر دعا می‌رود

دل به چه کار آیدم گر که دلارام نیست؟

خانه نخواهم اگر «خانه خدا» می‌رود

ناله برآید ز سنگ گر که بداند دمی-

از غم یاران چه‌ها بر سر ما می‌رود

ناله‌ی جانسوز من، سر به ثریّا کشید

آتش دل را ببین تا به کجا می‌رود

داغ به جان «سها» دوری «سامان» نهاد

خسته‌ی بیمارِ دل بهر شفا می‌رود

نیست عجب گر «سها» راه به «سامان» بَرَد

«اختر تابان ما» سوی «سما» می‌رود

شاعر: مهدی سهیلی، تیر ماه 1364، کتاب اولین غم و آخرین نگاه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد